مرگ عشق
چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۵۹ ب.ظ
هجرت هزار مرتبه بهتر ز ماندنم
آنجا که عشق مرده،دگر بودنش خطاست
شوق حیات نیست در آنجا که دل فسرد
در آتشی که از دل بیچارگان بخاست
گویند رو بساز تو با آن،قضاست این
منصف چنین نگوید و عادل چنین نخواست
او هر چه کُشت و بُرد بماند به یاد ما
غافل میان قافله همچون رِگی(ریگی)به پاست
با آن کمندِ ظلم ستیزش،که افکَنَد؟
خواهد نمود صید پلنگی،...که ناشتاست
الحق کسی چو عشق نیابد به این جهان
پیری که حرف وِی همه از جانب خداست
گویا فرشته است نه انسان برای ما
آنجا که عشق نادر و در حکم کیمیاست
این هر چه بود در حرم یار ماند و بس
کاین را مسیر جمله غریبان بی صداست
شهریور 1393
۹۳/۰۶/۲۶