کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

لحظه های لال

شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۸ ب.ظ

 

 

آمد و گذشت ، اعتنا نکرد

یک نظر به این آشنا نکرد

گرچه از ازل با من و غزل

عَقد بسته بود ، عُقده وا نکرد

راز دل نگفت ، پس به من چه گفت؟!

هیچ لحظه ای یاد ما نکرد

مثل عشق بود ، مثل درد بود

قصد ما نداشت ، ادعا نکرد

بعد از او در این لحظه های لال

هیچ کس مرا ، " ما " صدا نکرد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۲
فرهاد

نظرات (۱)

آمد و رسید
پر ز اشک بود
کس ندید او
پشت در نشست
با هزار امید
منتظر نشست
قلب او شکست
ناامید شد
خسته و شکسته بود
پس گذشت و رفت

پاسخ:
ممنون از نظر زیباتون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">