رونوشت برابر اصل
یکی باید باشه ؛ یکی که سادگیتو ساده نگیره و زلالیتو طعنه نزنه.یکی که توی سلام کردن پیش دستی کنه ؛ یکی که با خیال راحت رد پاشو از روی برفا دنبال کنیو بری. یکی که تو رو با عروسکا یا بادی بیلدینگا یا مانکنای توی صفحه ی تلویزیون یا پشت ویترین مقایسه نکنه. یکی که بند پاره ی کیفت برق نگاشو نپرونه.یکی که خنده ها و گریه هاش واقعی باشه.یکی که راه غافلگیر کردنتو بلد باشه.یکی که نگاش ترجمان حرفاش باشه.یکی که گاهی مهمون خوابت بشه.یکی که دستاش بوی سیب بده و معنی بوی پیرهنو بفهمه.یکی که جای خالیش با چیزی پُر نشه.یکی که دونه بپاشه واسه پرنده های دلت.یکی که چشاش سو سو بزنه واسه دیدنت.یکی که با بودنش تو رو از همه بی نصیب کنه.یکی که یادش بلرزونه این دل لامصبتو.یکی بدون نقاب.یکی شبیه خودش نه هیچ کس دیگه.یکی که اهلی باشه و همین جایی.یکی که بیاد؛بمونه؛باشه؛...یکی باید باشه...
پیدا کردن چنین موردی سخته