کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

انار شیرین فرهاد

دوشنبه, ۷ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ب.ظ


حالا که این نامه را مینویسم ، تو چمدانت را بسته ای و رفته ای.

کاری از من برنمی آید و این رسم هر ساله ی توست چنین آمدن ها و رفتن ها.

عادت کردم که به تو دل نبندم پاییزِ من.

آن روز با لباس زرد آمدی.چقدر پیراهنِ زرد به تو می آمد...

و به من شکوفه ای دادی و گفتی: این شکوفه انار خواهد شد.

...انارِ شیرین قسمت فرهاد شد

و من برای رسیدن به دلِ شیرین ، فرهادوار تیشه زدم و با انبوه آرزوهای سرخم دلت را جست و جو کردم....دگر چه می خواهی؟!

 اکنون در انتهای کوچه ی آذر به خودم آمدم.

پاییزِ من...تو رفتی...اما بگذار همان شود که می خواهم.

با همان قطاری که زمستان را آورده...برگرد.

 

 اولین شب آرامش با صدای مهران زاهدی

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۰۷
فرهاد

نظرات (۳)

نوشته و تصویر  چه همخوانی زیبایی
لایک به سلیقه تون.... 
پاسخ:
مخلصیم .قابل نداشت.خرسندم که خوشتون اومد:)
خب من الان دلم انار خواست 
تکلیف چیست بزرگوار؟ 
پاسخ:
بخدا شرمنده ام.حلال کنید.بی زحمت دو سه کیلو بخرید میل بفرمایید تا منم عذاب وجدان نگیرم.
۰۹ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۸ تحفه نویس
انار پاییز یا همان دلی که از رفتن یار شکسته
اولین شب آرامش زمانی رقم خواهد خورد که در کنارش پرواز کنم
درود بر فرهاد و دست نوشته ی زیبا و تصاویر همیشه خلاق و بکر
موفق باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">