کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

اشک و خون

سه شنبه, ۱۵ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ق.ظ


بی تو اینجا خواب را از دیده بیرون می کنم

گر نگیرد جا بدان جایش پر از خون می کنم

قطره ی اشکی که نه ؛ دریا کنم پیراهنم

گر برنجی حال خود با درد مجنون می کنم

نای حرفم نیست از بغض عظیم ساکتم

امشب این بغضم یقیناً باز کارون می کنم

سوختم از آتش دل در میان موج اشک

حال زارم را ببین بی تو چنین چوون می کنم

خوردن خون دل از چشم ترم آموختم

می خورم خون دل و عشق تو افزون می کنم

گر زبانم طفلکی راز دلم را فاش کرد

معترض را با نگاه خویش افسون می کنم

دیده می بندم به روی عالم و آدم چنین

در هوایم هر که آید باز بیرون می کنم

دوستت دارم... خدا داند فقط دنیا که نه

هر دو عالم را ز قلب خویش بیرون می کنم

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۵
فرهاد

نظرات (۳)

واااااااااای
عالی بود عالی
فوق العاده به پایان رسید....
پاسخ:
ممنونم از این همه تعریف:)اینجوریام که شما میگید عالی نسیت بخدا.
بخدا هست... 
پاسخ:
باید باشه
۱۶ دی ۹۴ ، ۱۸:۲۶ تحفه نویس
سلام آقا فرهاد
" اشک خون " زیبا بود
و از خوانش آن لذت بردم
موفق باشی
پاسخ:
زنده باشی سیدجان.سلام و ممنون که بهم سر میزنی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">