باور مکن
يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ
او را نگاه مکن
نه او را و نه هیچ کس دیگری را
دیگر طاقت ندارم
من اینجایم...در تیررس نگاهت
باور مکن بودنم را
اما بگذار همچنان تار و محو
چیزی در حد گمان و خیال
یادی باشد از من در چشمانت...دلت
من که نمی توانم دلت را مدام چنگ بزنم که اینگونه ام...اینگونه باش...
بگذار سایه ی سنگینی باشم از تصورت در عشق
که اگر بگذاری...
۹۴/۱۰/۲۷