خانوم پرستار
اگه این قلب مریضم نپذیری ، چه کنم؟
بیممو با کُدِ ملی نپذیری ، چه کنم؟
دیشب از حول و ولا از درِ اورژانسِ دلِت
اومدم سمتِ پذیرش ، نپذیری چه کنم؟
دلم از صبح و سحر حال و هوای تو رو داشت
به هوای شیفتِ شب ! ... وقتی که میری چه کنم؟
می خوابم روی زمین میونِ اورژانسِ دلِت
می دونم خیییییلی زیاد بهونه گیری...چه کنم؟
همکارات میگن که شیفتت رو به پایان میرسه
مگه من رو نمی بینی زودی میری ؛ چه کنم؟
بیا زود بالا سرم خانوم پرستارِ عزیز
بنویس نُسخمو تو ، با این اسیری چه کنم؟
آنژیو کن دلمو ، رگاش گرفته به خدا
جون بده بهم که خیلی دستگیری ، چه کنم؟
نبضمو بگیر تا دستاتو یواشی بگیرم
دست ازم نکش ، بی تو این سرِ پیری چه کنم؟
دکترا برن پی کارشون ، تنها تو بمون
تو نباشی واسه ی نمونه گیری چه کنم؟
آنژیو کت رو تو توی رگ دستم فرو کن
قول می دم آروم باشم ، ماه منیری ، چه کنم؟
نوارِ قلبمو وقتی می گیری خوب نیگا کن
مث زلزله می مونه تو نمیری ، چه کنم؟
کاشکی امشب صُب نشه تا وقتی اینجا پیشمی
آخه می دونی چیه ؟ تو بی نظیری ؛ چه کنم؟