کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

راه های بی من

يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ب.ظ


خون تو رگهای من ، یادم به یادت هست؟! نیست ؟!

با غریبی ساختم ، نامم به یادت هست؟! نیست؟!

مدتی در کوچه ی باریک قلبم خانه ساز

خانه ات در کوچه ی قلبم که در بن بست نیست

لحظه ای  با من ، کنارم راه  را طی کن ، ولی

از کنار کوچه ی دیگر نرو ؛ او هست...! نیست؟!

بی من آنجا راههای رفته با من را نرو

خواستی بی من روی ، آنجا مگر دربست  نیست؟!

من که در عمق نگاهت خویش را بینم ، مگر؟

این نفسهایم شبیه لرزش یک دست نیست

باز می آیم ؛ خیالت ، من ، غزل ، تصویرها

دست در دستم نهادی ،این که دیگر هست...نیست؟!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۵
فرهاد

نظرات (۲)

تا ابد هشیار هستم، خواب میخواهم چه کار؟
غرق گشتن در میان بازوانت عالمییست..
عشق گر باشد، تن مرداب میخواهم چه کار؟
در تب هر» بوسه ات« جان از بدن پر میکشد...
گر نباشی من تمامم، تاب میخواهم چه کار؟
پاسخ:
بسیار شعر زیبایی بود.ممنونم.
واقعا بعضی وقت ها توی این هست و نیست میمونم!
پاسخ:
اوهوم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">