کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

خاطرات سربازی (بخش هفتم)

سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۵ ب.ظ

 

چهارم خرداد 1374 :

پنج شنبه بود.صبح برپا زدن.صبحانه و نماز و صبحگاه.موقع صبحگاه آقای رجبی فرمانده پادگان اومد و گفت خبر خوشی براتون دارم.گفت تا شنبه میرید مرخصی و همه خوشحال شدیم.ساعت 11 صبح آزاد شدیمو رفتم تهران.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۱۱
فرهاد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">