کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

تردید!

چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۴۶ ب.ظ


من دائماً شعر خواندم و ترانه نوشتم که...اصلاً دیگر تو حق نداری تردید کنی.من به ادامه ی نگاههای تو دل بسته ام.حق نداری ذره ای در نگاهم تردید کنی.مگر من تمام دلم را روی سفره ی عشقت پهن نکردم که اینگونه بعضی اوقات مردد می شوی!و نگاهت را که در تلاقی نگاهم در مشرق چشمانت دوخته بودم برمیگردانی.مگر صداقت من در وجودت تجلی نکرد و این راه طولانی را با قدمهای هم آغاز نکردیم که شک می کنی؟

نفسم بالا نمی آید.نمی توانم فریاد بکشم.باشد...تسلیم...تو تقصیری نداری...حق داری شک کنی.

اما یک چیزهایی هست که باید بگویم.به من که در پس سالهای بی عشقی پدرم،از مادرم برای عاشقی زاییده شدم؛به من که هر روز در خودم جا نمی شوم و وجودم ظرفیت این کرانه ی بیکران را ندارد؛به من که پشت دیوار عشقت ایستاده ام و از تو اجازه می گیرم تا کنار چشمهایت بخوابم؛به من که لحظه هایم سرشار از هذیانهای گاه و بیگاه و نقطه چینهای موازی با خودم هستند...در آن بداهه گویی شک و تردید که تو می گویی و من لابه لای روزشمارهای پراکنده ی فکرم گُم می شوم،شک نکن.

من،پیوست روح و جسم تواَم...منضم به عشقت

 

ترانه ی " تردید " با صدای سامان جلیلی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۲۳
فرهاد

نظرات (۲)

دور باش، اما نزدیک 
من از نزدیک بودنهای دور می ترسم... 
پاسخ:
چه دلنوشته ی تلخی و در عین حال زیبا.ممنونم.
انتخاب زیبایی داشتید بابت آهنگ سامان جلیلی 
زیبا بود ممنون
پاسخ:
ممنونم .خوشحالم که لذت بردید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">