کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۷۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است


نشستی تو بر سفره ی نان من

بدیدی یکی تکه از جان من

دل انبان خون است و شهر جنون

گل سفره پژمرده بر خوان من

زبانم ز بس داد و فریاد کرد

ببین جانم آمد به لب، جان من

در این پنج روز ار چه تنها شدم

نرفت از کفم دین و ایمان من

ز تقدیر در غربت افتاده ام

بیا آشنای دل و جان من

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۶
فرهاد


زمان چه ماهی لیزیست، تند و بس بی تاب

همان زمان که به شهرت شدم، به آن تب و تاب

چه زود رفتن تو راست می نمود، درییییییغ

و من به هیاهوی رفتن تو خراب

در آن لحظاتی که دست در دستت

به خاک شهر تو افتاده ام مرا دریاب

چه تلخ آمدی و تلخ رفتم از بر تو

تمام...، واقعیت بود؟ یا که نقش سراب؟؟

 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۰۱
فرهاد


از غمت خندیدنم را بایگانی کرده ام

من یقیناً با خوشی ها بد دهانی کرده ام

دائماً در شوق دیدارم نمی یابم تو را

راههای منتهی را بی تو ، فانی کرده ام

پا به سر در آتشم از حسرت بوییدنت

من یقیناً گریه هایم را نهانی کرده ام

با امید و آرزو دارم به تو خو می کنم

نیمه شبها دستها را آسمانی کرده ام

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۱
فرهاد


متن زیر ترجمه‌ خلاصه و ساده شده‌ای از کتابی الکترونیکی (e-book) با این عنوان است: «رسانه‌های اجتماعی چه هستند؟».

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۰
فرهاد

لطفاً ادامه مطلب را مشاهده فرمایید...

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۳۲
فرهاد


اگر چند سال پیش می شنیدیم که هوای تهران در وضعیت هشدار قرار دارد، حسابی می ترسیدیم و جا می خوردیم و شاید حتی از ترس خفه شدن (!) از خانه بیرون نمی آمدیم و ..

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۵
فرهاد
 
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۱
فرهاد


و گهگاهی دو خط شعری که گویای همه چیز است و خود ناچیز...وای بر من؛گر تو آن گم کرده ام باشی!

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۵۸
فرهاد


می خواند تهران. می خواند ت ه ر ا ن. تو بخوان رقصِ در تنهایی با خاطره ها. می خواند ، می برد مرا تا عطر تو. تا هرکجا. تا کنار هم آرام گرفتنمان در هیاهوی تردد آن همه حس در خودروی بی خبران. تا ...  . می خواند تهران، می روم تا همه ی فاصله هایی که تو را آدمی دیگر ساخت برایم. می خواند و من با خودم، دست در دست خودم می چرخم و می رقصم و زمین و زمان می شود نقطه گریز از مرکزِ دیگران. بخوان. بخوان این حال من خوب است. هم اینجا فقط خوب است. هم اینجا که همه چیز دوباره رنگ می گیرد. هم اینجا که می شوم همان آدم. همان که قلبش در حنجره اش می تپید و گرم می شد از آتش درونش. بخوان تا مرا وصل کنی به تاریخِ صلح زندگیم. می رقصم و می چرخم و تو نظاره گر باش تحیرم را در این همه چرخش. رقص با خویشتن خویش در ضرب آهنگ یادها...

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۲۴
فرهاد

صحبت کردن با تلفن آداب خاصی دارد اما بسیاری از ما هنوز اصول آن را نمی‌دانیم! این مطلب می‌تواند کمک کند تا یاد بگیریم چطور و با رعایت چه نکاتی، هم آدم‌های جذابی به نظر برسیم، هم گفت‌و‌گوی درستی داشته باشیم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۳
فرهاد