وقتی بچه ها زمین می خورند گریه می کنند و بزرگترها دست آن ها را می گیرند و از زمین بلندشان می کنند ولی بزرگترها اگر به زمین خوردند باید دستشان را روی زانو بگذارند و بلند شوند و چون گریه نمی کنند کسی زمین خوردن آنها را نمی فهمد. زمین خوردن بچه ها موجب زخمی شدن دست و پایشان می شود ولی زمین خوردن بزرگترها، قلبشان را جریحه دار می کند.
زمان به ما یاد می دهد تک بُعدی باشیم
زمان دوست دارد ما فقط درس بخوانیم؛ورزش کنیم؛در مطبخ باشیم؛بشوریم یا بسابیم؛و....
زمان البته همه ی اینها را به خاطر خودمان می گوید!!! چون می خواهد آینده ی درخشانی داشته باشیم
اما زمان می داند ماها مدتهاست شبیه هم شده ایم
همه مدرک داریم.همه دکتر و مهندس هستیم.همه در مطبخیم.همه بشور و بساب داریم
و هیچ یک از اهالی کوچه ی ما نقاش خبره ای نیست
همسایه ی بیخ گوش ما شبها سنتور نمی زند
کسی برایمان نامه نمی فرستد
همه کولر اسپلیت هم داشته باشند ترجیح می دهند با مدرکشان خودشان را باد بزنند
حالا خیلی کارها برای خیلی ها عار شده
مثل عاشق بودن
اما
ما یک جور دیگر شبیه هم شده ایم
خودت می دانی چه جور
ببین
پایم به پایت بدجور بند شده...بدجور؟! نه...خوب جور بند شده
ما که مثل اهالی کوچه هایمان نیستیم
مگر نه؟
ترانه ی " ماه پیشونی " با صدای محسن چاوشی
تو را
بجای همه کسانی که نشناخته ام
دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود
دوست می دارم
تو را به قدر رحمت خدا
دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام
دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن
دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ وقت نشکفت
دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها
دوست می دارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال
دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن
دوست می دارم
تو را به خاطر بوی لاله های وحشی
به خاطر گونه های زرین آفتاب گردان
تو را به خاطر دوست داشتن
دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام
دوست می دارم
تو را برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خاطره ها
دوست می دارم
تو را به اندازه ی همه کسانی که نخواهم دید
دوست می دارم
اندازه قطرات باران،ستاره های آسمان
دوست می دارم
تو را به اندازه خودت،اندازه قلب پاکت
دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن
دوست می دارم
تو را بجای همه کسانی که نمی شناخته ام....
دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیسته ام....
دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و
و نخستین گناه...
تو را به خاطر دوست داشتن
دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که
دوست نمی دارم...
دوست می دارم