تولد یک غنچه
سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ
زیبا و سرخ،مثل تو رنگی ندیده ام
از گرمی حضور تو لبخند چیده ام
در گستره ی چشم دلم فرش می کنی
آن دامنی که بر تن سبز تو دیده ام
بر من وزیده ای که وجودم به رنگ توست
در لحظه ی عبور تو خود را شنیده ام
بابونه ها پیام حضور تو می دهند
میلاد توست،خوشتر از این من چه دیده ام؟
شیرین تر از زمان تولد،چه ساده ای
مِهر تو را به قامت رعنا کشیده ام
عریان تر از همیشه نشستی مقابلم
یکرنگ تر از نگاه تو رنگی ندیده ام
آغوش می گشایی و در آغوش می کشی
تو فصل آخری که به پایت دویده ام
دنیا آمدی که سرآغاز من شوی
این جامه را به عشق تو از تن دریده ام
۹۳/۰۷/۰۱