او
دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۰۷ ب.ظ
او مرا کنار نمی گذارد
چون سهمش را از من می خواهد
ولی جیبم را از سهمی که به من نداده خالی می کند
و سیبی را که به من نداده ، گاز می زند
من نگاهم را با خاموشی می پوشانم
تا مبادا صدای فراموش کردنش را بشنوم
او نمی گذارد
او آنقدر عمیق است که من گریه ام می گیرد
او آنقدر عمیق است در من که تا می گریزم
با دستهای نوازشگرش
گریبانم را می چسبد
او مرا کنار می زند و دهانم را می دوزد
تا با آن حرفهای بزرگش را بزند
من غرق می شوم
رویاهایم را دهان او می بلعد
او
رویایم را به گردنش می آویزد و به آسمان فخر می فروشد
او همه چیز من است...همه چیز
۹۴/۱۱/۲۶