کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

او

دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۰۷ ب.ظ

 

او مرا کنار نمی گذارد

چون سهمش را از من می خواهد

ولی جیبم را از سهمی که به من نداده خالی می کند

و سیبی را که به من نداده ، گاز می زند

من نگاهم را با خاموشی می پوشانم

تا مبادا صدای فراموش کردنش را بشنوم

او نمی گذارد
او آنقدر عمیق است که من گریه ام می گیرد

او آنقدر عمیق است در من که تا می گریزم

با دستهای نوازشگرش

گریبانم را می چسبد

او مرا کنار می زند و دهانم را می دوزد

تا با آن حرفهای بزرگش را بزند

من غرق می شوم

رویاهایم را دهان او می بلعد

او

رویایم را به گردنش می آویزد و به آسمان فخر می فروشد

او همه چیز من است...همه چیز

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۲۶
فرهاد

نظرات (۱)

او رویایم را به گردنش می اویزد و به آسمان فخر می فروشد... 
عالیییییییی.... 

پاسخ:
ممنونم ترانه خانم:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">