دوشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۳۱ ب.ظ
۰
۰
۹۴/۱۱/۲۶
فرهاد
پاسخ:
سلام.ممنونم از محبتتون.فکر کنم با این تعبیر شما من باید برم عضو سازمان فضایی نیروهای مسلح بشم:).شوخی کردم.من این فیلمو یه بار دیدم.اما همونطور که قبلاً در خاطراتم عرض کردم زیاد دیالوگها برام اهمیتی ندارن بلکه بازیها برام اهمیت دارن مث فیلم اینجا بدون من.وقتی که نگار جواهریان اونطور تعادلشو با شنیدن اون خبر بیش از پیش از دست داد من واقعاً حسش کردم..به روایت دیگه اسیر دیالوگا نمیشم به خاطر اینکه اسیر ایده و عقیده ی فیلمنامه نویسش یا خالق فیلم خواهم شد.بجز سه تا فیلم که نمیشد ازدیالوگاشون فرار کنم..یکی فیلم "مادر" مرحوم حاتمی و دیگری فیلم "سه شنبه ها با موری" به روایت میچ آلبوم و آخر هم پدرخوانده.در گذشته هم بعد از اینکه فیلم زیر پوست شهر رو دیدمو از سینما اومدم بیرون تا مدتها حالم گرفته بود....البته به قول شما و تایید فرمایش شما آثار آقای فتحی بسیار ارزشمندن.باز هم ممنون که نظر گذاشتین.
یاد فیلم پستچی سه بار در نمیزند افتادم. اونم خیلی دیدنی بود بویژه بازی اون پسر بچه ...
آقا فرهاد یه اسلاید گذاشتید ما تا ثریا رفتیم... ممنون.