کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۲
فرهاد

راه هایی که به خاک قدمت آغشته ست

راه هایی بی تاب،

در تب و تاب منند

همه آن خاک قدمهای تو، بی تاب منند

تو بگو می آیی

تب و تابش با من

دیر و زودش با من

همه عالم اکنون...

تشنه ی دیدن یک لحظه ز دنیای منند...


۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۵۵
فرهاد

پدر و مادر عزیزم . من یاد گرفتم که قرآن کریم در آیه های بسیاری ، ما را به نیکی به پدر و مادر سفارش کرده است؛ مثلاً در آیه های 23 و 24 سوره ی اسراء چنین آمده است:(( پروردگارت فرمان داده که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود نیکی کنید.هرگاه یکی از آن دو  یا هر دوی آنها پیر شدند ، کمترین اهانتی به آنها مکن و  بر آنها فریاد مزن و  مهربانانه  و سنجیده و بزرگوارانه با آنان سخن بگو.از سر لطف و مهربانی به آنها فروتنی کن و بگو : پروردگارا ، همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند تو هم به آنها مهربانی کن))

پدر و مادر عزیزم.از صمیم قلب دوستتان دارم.

نساجان . دهم اردیبهشت 1392

 

 

 

 

 

 

 

 

 


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۶:۲۸
فرهاد

چه دیر آمدم و زود رفتم از بر تو...

۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۲۵
فرهاد


نشستی تو بر سفره ی نان من

بدیدی یکی تکه از جان من

دل انبان خون است و شهر جنون

گل سفره پژمرده بر خوان من

زبانم ز بس داد و فریاد کرد

ببین جانم آمد به لب، جان من

در این پنج روز ار چه تنها شدم

نرفت از کفم دین و ایمان من

ز تقدیر در غربت افتاده ام

بیا آشنای دل و جان من

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۶
فرهاد


زمان چه ماهی لیزیست، تند و بس بی تاب

همان زمان که به شهرت شدم، به آن تب و تاب

چه زود رفتن تو راست می نمود، درییییییغ

و من به هیاهوی رفتن تو خراب

در آن لحظاتی که دست در دستت

به خاک شهر تو افتاده ام مرا دریاب

چه تلخ آمدی و تلخ رفتم از بر تو

تمام...، واقعیت بود؟ یا که نقش سراب؟؟

 

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۰۱
فرهاد


از غمت خندیدنم را بایگانی کرده ام

من یقیناً با خوشی ها بد دهانی کرده ام

دائماً در شوق دیدارم نمی یابم تو را

راههای منتهی را بی تو ، فانی کرده ام

پا به سر در آتشم از حسرت بوییدنت

من یقیناً گریه هایم را نهانی کرده ام

با امید و آرزو دارم به تو خو می کنم

نیمه شبها دستها را آسمانی کرده ام

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۱
فرهاد


متن زیر ترجمه‌ خلاصه و ساده شده‌ای از کتابی الکترونیکی (e-book) با این عنوان است: «رسانه‌های اجتماعی چه هستند؟».

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۱۰
فرهاد

لطفاً ادامه مطلب را مشاهده فرمایید...

۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۳۲
فرهاد


اگر چند سال پیش می شنیدیم که هوای تهران در وضعیت هشدار قرار دارد، حسابی می ترسیدیم و جا می خوردیم و شاید حتی از ترس خفه شدن (!) از خانه بیرون نمی آمدیم و ..

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۵
فرهاد