کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

کافه 54

دال...پایان نام کوچک من وآغاز دریاست...اکنون که پایان من آغاز دریاست،بر ساحل تن خسته ام قدم بزن

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

 

یقین دارم که عشق نیازمند مدیریت است.منظورم دوام عشق است.منظورم استمرار عشق از حیث مادی و معنویست.در عشق ، لیاقت از سابقه مهمتر است.چطور در امور اداری و زندگی اجتماعی آنچه می تواند یک سازمان یا خانواده را در پیشرفت ، پیشرو کند لیاقت است؛عشق نیز چنین مرتبه ای دارد.مهم نیست که چقدر عاشقی و در امر عاشقی ید طولایی داری.مهم این است که لیاقت داشته باشی.فرشتگانی که سالها خداوند را عبادت می کردند ،باید برای انسان تازه به دوران رسیده اما در دیدگاه خداوند،لایق، سجده کنند.ارتقای عشق نیز می بایستی بر مبنای شایستگی و لیاقت باشد.

لیاقت ، تو را از سابقه دارها نیز بالاتر می برد.لیاقت تو را هر دم یاد معشوق می اندازد.مدیریت عشق بر مبنای لیاقت ، شایستگی در پی دارد.مدیریت بر عشق و حصول به لیاقت ،تسلیم در پی دارد.تسلیمی که نه از سر بندگیست اما تو را سالار آدم و عالم میکند و بنده ی عشق...

بگذار عشق به زندگی تو ، عشق به بزرگترین امیدت باشد و بگذار که عالی ترین امید تو عالی ترین نظر تو درباره ی زندگی باشد.آنقدر لایق باش که بر خود غلبه کنی و با خویش دوست شوی که این همان عزت نفس در عشق است.عاشق خود که باشی عاشق تر می شوی.لایق تر می شوی.اینها را به خودم می گویم.می خواهم لایق تو باشم و اینگونه ام که هر آنچه که من دارم از توست...

کسی که در پی عشق می گردد باید حاضر به مبارزه در راه او باشد،چه بسا در این راه دشمن کسی شود.با قبول عشق باید داشتن دشمن را پذیرفت زیرا آیا ممکن است که به دوستی بپیوندیم ولی جانب او را نگیریم؟! محال است...شاید دشمنان تصور من ،دوستان تو باشند.آنها ، هم به نوعی یا تو را دوست دارند و یا در فکر منافع خود هستند.در ظاهر به تو ترحم می کنند اما شاید دلشان بیشتر برای خودشان می سوزد.آنها چقدر به تو فکر می کنند؟!

من عیانم.همینم.

گرچه عشق گاه تلخ است اما برای من همه شیرین است.در جام گواراترین و بهترین عشق ها تلخی یافت می شود.بدین نحو مشتاقی و آرزومندی از عاشق ، لایق می سازد.عشق باید با شجاعت آمیخته باشد.آنکس و آنچه که تو را می ترساند را با عشقت مورد حمله قرار بده.بگذار افتخار تو در عشقت باشد.یک عاشق شرافتمند چیز دیگری را مهم نمی شمارد.

بگذار افتخار تو در این باشد که همواره بیش از آنچه مورد علاقه ای ، علاقه مند باشی و هرگز مرتبه ی اول را از دست ندهی.درست است که دوم بودن اشکالی ندارد اما اول شدن زیباتر است.البته که عشق یک مسابقه نیست اما رقابتیست بی چون و چرا در دوست داشتن.هر که بیشتر دوست می دارد سبکبالتر است.

مدیریت عشق ، اخذ بهترین و بالاترین حکم کارگزینی بر اساس لیاقت است.می خواهم لایق عشق تو باشم.همین و بس...

و پایان کلام این است:

روزی من بودم...اکنون همه تویی

 

باور نکن با صدای محمد اصفهانی

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۰:۵۸
فرهاد


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۹
فرهاد


من اگر بمیرم...شاید او فقط گریه کند !

اما

اگر او گریه کند...

من می میرم...

 

ترانه گریه نکن با صدای فرزین

 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۰۰
فرهاد
۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۰
فرهاد


بـــوی نــارنـــج مــی دهــی عـشــق مــن…

 

 

بــهــار مــی آیـــی

یــا پــایـیـــز مــی رســی؟

همه ی آدمها از دور شبیه تواند !

عمراً

 

من که اصلاً کسی را جز تو نمیبینم


نزدیک که هم می آیند؛


نه مردمک قهوه ای دارند نه لبخندی جادویی !

من را


شمعدانی ای بدان


در گلدانی کوچک


که بیشتر از آب و آفتاب


به تو نیاز دارد!

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۱:۰۰
فرهاد

 

زود بیا!

عمرم به نیامدنت

قد نمی دهد …


عطرت را من انتخاب کردم

پیراهنم را تو

بافتن ِ موهایت با من است

خیال بافی های عاشقانه با تو

همه چیز را تقسیم کردیم

یک دوستت دارم من ... یک دوستت دارم تو

فکر ِ همه چیز را کرده ایم

همه چیز

جز

غریبه ای که... که همه چیز را به هم می ریزد

همه چیز که می گویم

یعنی تو…

.

.

.

روبروی دریا می ایستیم

تو خیره به جزر و مد دریا

من خیره به جزر و مد گیسوان تو

تو دریا زده می شوی

من از دریا زده…

اتفاق  نبودم

با تو اتفاق افتادم

ترا به دنیا پس نمی دهم

تاوانش را

قبلا در روزهای نداشتنت داده ام…


 

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۳
فرهاد


۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۲۲
فرهاد

 

 

برای نوشتن فهرست، کاغذ را با سرفصل‌ها می‌چسبانم روی دیوار قلبم. بعد در طول یک هفته هر چیزی که به یادم بیاید و حدس بزنم برای سفر لازم است، می‌نویسم. در نهایت ممکن است ، بسته به بلندی فهرست و جای صندوق عقب تعدادی از این گزینه‌ها حذف شوند .اما این گونه مطمئن می‎شوم که چیزی جا نمانده. کافی است همان وقتی که مثلا دارم برای تو کاری می کنم پای فهرست اضافه کنم: دلم را حتماً برایت بیاورم.حالا بنشین کنارم در این سفر دور و دراز.دستم را بگیر.به شانه ام تکیه کن.یک عالم برایت حرف دارم.

 

شونه به شونه با صدای رضا صادقی

 

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۵۱
فرهاد